تجربۀ جیم
من یک هواپیمای آزمایشی کوچک چوبی ساخته بودم. موتور هواپیما در هنگام پرواز در ارتفاع پایین از کار افتاد و من هم سعی کردم که آن را در قسمت کم عمق یک دریاچه که روبروی من بود فرود بیاورم، ولی به جای فرود آمدن، در دریاچه سقوط کردم. هواپیمای من در اثر برخورد با سطح دریاچه متلاشی شد و چیز زیادی از آن باقی نماند. ولی من هنوز به قسمت کوچکی از آن که باقی مانده بود متصل بودم.
یک ماهیگیر که در آن نزدیکی بود این صحنه را دید و به کمک من شتافت. ریه ام پاره شده بود و برای تنفس تقلا می کردم. بالاخره یک هلیکوپتر امداد برای نجاتم آمد و من را به بیمارستان هارتفورد برد. دنده های من خرد شده بود و پای راستم از چند جا شکسته بود. جراحات زیادی داشتم و حالم خیلی وخیم بود. به همسرم گفتند که در چند هفتۀ آتی چندین عمل روی من انجام خواهد شد و خطر زیادی تهدیدم می کند . در بیمارستان من را برای یک هفته در کمای مصنوعی قرار دادند. جایی در حین کما، در سوی دیگر از خواب برخاستم؛ جایی که فهمیدم در میان دو جهان است:
- ۰ نظر
- ۲۱ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۳۵
- ۱۰۹۷ نمایش